روزها میگذرد چون طوفان   کس نیست که در بساطش باشد ذکر وایمان 

چشم بر هم نزده سال 94رم جا خالی داد جای چهار

پنج نشست وتمام گفتیم

اینم از سال 94 دیدی چه سریع گذشت 365روز وشش ساعت واندی

بهر حال هیچ کارش نمیشه کرد جلوحرکت زمانو هم رستم نمیتونه بگیره؟!

اخر سالم فرمودیم:دیدی که چطو شد    به تن جامه نو شد       ابشو کشیدیم چلو شد اخرشم ولو شد؟!

بگذریم دعای تحویل سال رو گفتیم واستخاره قرآن گرفتیم امد  خیر وخوبی وخوشی انشاالله فال حافظ زدیم امد:

مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست
تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست
واله و شیداست دائم همچو بلبل در قفس
طوطی طبعم ز عشق شکر و بادام دوست
زلف او دام است و خالش دانه آن دام و من
بر امید دانه‌ای افتاده‌ام در دام دوست
سر ز مستی برنگیرد تا به صبح روز حشر
هر که چون من در ازل یک جرعه خورد از جام دوست
من بگفتم شمّه‌یی از شرح شوق خود ولی
دردسر باشد نمودن بیش از این ابرام دوست
گر دهد دستم کشم در دیده همچون توتیا
خاک راهی کان مشرّف گردد از اقدام دوست
میل من سوی وصال و قصد او سوی فراق
ترک کام خود گرفتم تا برآید کام دوست
حافظ اندر درد او می‌سوز و بی‌درمان بساز
زآن که درمانی ندارد درد بی‌آرام دوست

با این تفاسیر باید سال 95 را سال دوستی ومودت وعشق نامگذاری کنم.بخصوص برای انانکه عاشقند وعشق میورزند.

درود بر همه شما