سخت است حرفت را نفهمند و سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند… حالا میفهمم که خدا چه زجری میکشد وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ ، اشتباهی هم فهمیده اند (دکتر علی شریعتی)
جاتون خالی اوایل تابستون برای امورات زندگی ورتق وفتق امور در مشهد بودم .نزدیکای ساعت یک بعد از ظهر تو مسیر برگشت سوار یک مسافر بر شخصی شدم .که مسیر رو زودتر طی کنم.!!!بهر حال چند دقیقه ای گذشت وراننده داد میزد پلیس راه تا مسافران رو سوار کنه ما هم تو جز گرما نشسته تو پیکان مدل 77 منتظر که سرویس بنده خدا تکمیل بشه.اقایی که شماروداریم همه با هم شروع کردیم به یافتن مسافر یا بقول اونا شکار مسافر اما کسی پیدا نشد.بگذریم بهر تقدیر یکی دونفر دیگه سوار شدن واخری هم یک بنده خدای لالی سوار شد.راننده راه افتاد ومسیرم یک کم طولانی .اقایی که شما باشید این بنده خدا لاله!!! شروع کرد به سخنرانی دنم مرتوبمارست(ترجمه زنم مریضه توبیمارستان)و.... مسافرا که زیاد توجهی نداشتند یک نامه پاره پوره در اوردداد دست من که جلو نشسته بودم: با صدای بلند:به نام خدا من یک لالم زنم مریضه تو بیمارستان خرج بیمارستانشو ندارم. دخترم سرطان داره پنج تا بچه دارم وجایی یرای زندگی ندارم والی اخر .....مسافرا از شنیدن این متن حزن انگیز سر به گریبان تفکر فرو بردند .یکیشون شروع کرد به صحبت که من کامیون دارم بچه اصفهانم ده روزه ماشینم خراب شده تو تعمیرگاه یک قرونم پول کرایمو ندارم .یکی دیگه میگه من دانشجویم کار میکنم خرج تحصیلمو در بیارم .دیگری هیچی نگفت.منم گفتم ای برار کارمندا که زندگی قسطی دارن.دفترچه قسط داری یکیشو بده یک ماه برات قسطشو بپردازم .....امروز سر دل هر کسی رو بشکافی خون فواره میکنه.با این چندر غاز کمک ما هم که مشکل شما حل نمیشه.خلاصه هر کسی چیزی گفت:یدفعه بنده خدا به صدا در آمد وزبان باز کرد: که با با شما که وضعتون از منم بدتره کاش میتونستم به شما هاکمک کنم.......که .......
نکته:البته من از این کارا نمی کنم.مسافر کش شخصی سوار شدن مخصوص اغنیاست. مسافر بر شخصی عمدتا در شهر های بزرگ مث تهران،اصفهان،تبریز،کرمان،شیراز،رشت،ساری،کرج،بروجرد؟ اونم در مشهد مقدس تا میتونن زائرا ومسافرا رو داغ میکنن؟!!! وچنین است که اتوبوس برای سفر اولی تر است .؟!!!
بی تو اما عشق بی معناست،می دانی.
دستهایم تا ابد تنهاست ، می دانی.
آسمانت را مگیر از من ، که بعد از تو
زیستن یک لحظه هم ، بی جاست، می دانی :: موضوعات مرتبط:
اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی ,
علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 530
هیچ میدونید که به یمن تکنولوژی های مدرن وفارغ از مضرات جسمی وروحی این خدمات پیشرفته ،مشکل تکدی گری هم دارد به مدد روشهای جدید برای متکدیان مدرن حل میشود .می پرسید چطور؟نمونه اش همین اپراتور های همرا که حالا شدن سه تا،همرا اول ،ایرانسل واخیرا هم رایتل،مرقد امام حسین تموم میشه ،ابوالفضل،داود وبلقیس وجرجیس وسلیمان وادم وحوا و.....خدا قبول کنه ولی چرا از جیب مردم اونم به این شکل ،حالا اخیرا باز کمکهای انسان دوستانه به ساخت بیمارستان ودرمانگاه وغیره وذالک ! خوب بفکر کار خیرید خدا پدرتان را بیامرزد .در قیامت دستگیرتا ن شود ولی همه چیز مدرنش خوبه اما گدایی به این شکل زیبنده نیست.مدت زیادی مسابقات الکی وسوالات ابگوشتی تعداد زیادی را سر کارگذاشته بود.حالا هرچی هم off میدی باز بهت امتیاز میدن؟!حالا که بیشتر سر به جون بچه ها وجونا گذاشتن وجیب ملت رو با این داستان خالی میکنند .امروزا هم که فرزند ها سالارند ودر این اوضاع بد اقتصادی فشارکی برفشارها افزوده شده.بهر حال جونم براتون بگه که اگر بفکر ثوابید به مسجد محلتون کمک کنید اگر به فکر پولدار شدن وبرنده شدن تو این مسابقاتید.که هیهات که برنده شوید .پولتان را هدر ندهید که این جماعت نه بفکر اخرتند ونه بفکر ارتقای سطح علم ودانش وآگاهی ، یک کلام نامه تمام بفکر جیب خودشانند وبس!!!!!!!!!یا کرام الکاتبین
سه نفر برای خرید ساعتی به یک ساعت فروشی مراجعه میکنند.قیمت ساعت ۳۰ هزار تومان بوده و هر کدام نفری ۱۰ هزار تومن پرداخت میکنند. تا آن ساعت را خریداری کنند...
بعد از رفتن آنها ، صاحب مغازه به شاگردش میگوید قیمت ساعت ۲۵ هزار تومان بوده.
این ۵ هزار تومان را بگیر و به آنها برگردان شاگرد ۲ هزار تومان را برای خود بر میدارد و ۳ هزار تومان باقیمانده را به آنها برمیگرداند. (نفری هزار تومان) حال هر کدام از آنها نفری ۹ هزار تومان پرداخت کرده اند . که ۳*۹ برابر ۲۷ میشود این مبلغ به علاوه آن ۲ هزار تومان که پیش شاگرد است میشود ۲۹ تومان هزار تومان باقیمانده کجاست ؟
شنیدید که قدما گفته اند :خدا نصیب گرگ بیابان بلا نکند حالا حکایت زندگی روز مره ما هم همین طور است وبا یک تغییرا ت جزئی در جمله میتوان گفت خدا سرو کار گرگ بیابان را هم به اداره ای نیندازد یا خدا کند که کلاه هیچ بنی بشری در اداره ای نیفتد؟! می پرسید چرا؟احتمالا اگر وارد کارو زار زندگی نشده اید درک این موضوع برایتان بقول علما ثقیل است که میگویند به دریا رفته میداند مصیبت های طوفان(دریا) را اما اگر در سنین کاروزار ؟! باشید خواهید فهمید که من چه میگویم.بهر حال این داستان از آن روایات کهن است به حدی که میگویند اگر میخواهید در سیستم اداری مملکت کاری انجام دهید باید یک جفت کفش اهنی تهیه فرمائید واز ضروریات است.حال به بخش دونده گی وحرکات فیزیکی! موضوع در اینجا کاری نداریم؟مشکل مضاعف در این حوزه مباحث مالی پولی وریالی بخش است که از همه بدتر است؟!میخواهم و بقول سیاسیون وارد مصادیق شوم .فرض کنید ان شاالله میخواهیدیک زمین بخرید ومیخواهید ساختمانی در آن بنا کنید که جان مبارک خودتان را از گزند حوادث روزگار وباد وطوفان وگرما وسرما حفظ کنید.حالا اگر نسل گذشته شما از طبقه مایه دار بوداند که نور به قبرشان ببارد وخدایشان بیامرزد ودر بهشت برین منزل گزینند ...که فبهاالمراد مور وثی زمین ارث ومیراث برایتان گذاشته اند والبته کار این گرو یک مرحله جلو است وفقط نیاز به مجوزهای بعدی دارند!!!! البته خدا همه رفتگان رو بیامرزد از فقیر وغنی واز دارا وندار واز شمالی .جنوبی ....اما اما اما دلها بسوزد برای ان طیف عظیمی که قرار است از صفر شروع کنند وزمین هم ندارند!!!! پولی هم در بساطشان نیست وپارتی هم ندارند(همان زر وزور وتزویر)