روزی دو جوان مسافر برای استراحت در کنار جاده توقف کردند. چادری برپا کردند و در آن خوابیدند.
نیمه های شب یکی از آنها بیدار شد و دیگری را هم از خواب بیدار کرد و به او گفت : در آسمان چه می بینی؟
جوان دوم پاسخ داد: ماه وستارها ها را می بینم .
جوان اول گفت: با دیدن آنها چه نتیجه ای می گیری؟
جوان دوم گفت : نتیجه می گیرم که هوا صاف است. نتیجه می گیرم که ما در برابر عظمت جهان بسیار کوچکیم . نتیجه می گیرم که با توجه به مکان زهره در برابر مشتری باید پاییز شروع شده باشد.
جوان اول پس از کمی مکث به دوستش گفت: اولین و مهم ترین نتیجه این است که چادر مارا دزدیده اند!
:: بازدید از این مطلب : 1329
|
امتیاز مطلب : 20
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6