همچو يحيي گر نهي در سر طبق
مي شود عريان به چشمت سر حق
شيعه يعني عشقبازي با خدا
يك نيستان تكنوازي با خدا
شيعه يعني هفت خطي در جنون
شيعه طوفان مي كند در كاف و نون
شيعه يعني تندر آتش فروز
شيعه يعني زاهد شب شير روز
شيعيه يعني شير يعني شير مرد
شيعه يعني تيغ عريان در نبرد
شيعه يعني تيغ، تيغ موشكاف
شيعه يعني ذوالفقار بي غلاف
شيعه يعني سابقون السابقون
شيعه يعني يك تپش عصيان و خون
شيعه بايد آبها را گِل كند
خط سوم را به خون كامل كند
خط سوم خط سرخ اولياست
كربلا بارزترين منظور ماست
شيعه يعني بازتاب آسمان
بر سر ني جلوه رنگين كمان
يا حسين پرچم زلفت رها در باد شد
وز شميمش كربلا ايجاد شد
آنچه شرح حال خويشان تو بود
تاب گيسوي پريشان تو بود
مي سزد ني نكته پردازي كند
در نيستان آتش اندازي كند
صبر كن ني از نفس افتاده است
ناله بر دوش جرس افتاده است
كاروان بي مير و بي پشت و پناه
در غل و زنجير مي افتد به راه
مي رود منزل به منزل در كوير
تا بگويد سر بيعت با غدير
شيعه يعني انتزاج نار و نور
شيعه يعني رأس خونين در تنور
شيعه يعني هفت وادي اضطراب
شيعه يعني تشنگي در شط آب
شيعه يعني دعبل چشم انتظار
مي كشد بر دوش خود چهل سال دار
شيعه بايد همچو اشعار كميت
سر نهد برخاك پاي اهل بيت
ياكه فرزق وار در پيش هشام
ترك جان گويد به تصديق امام
مادر موسي كه خود اهل بلاست
جرعه نوش از باده جام بلاست
در تب پژوانگ بانگ الرحيل
مي نهد فرزند بر دامان نيل
نيل هم خود شيعه مولاي ماست
اكبر اوييم و او ليلاي ماست
اين سخن كوتاه كردم والسلام
:: موضوعات مرتبط:
اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1202
|
امتیاز مطلب : 17
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5