سلام...
امروز موقع ناهار تو اداره,من ناهار نرفتم و نشستم به چت کردن با
اقامون.
چندماه بود همو ندیده بودیم..
حالا گیر داده که عکس بفرست.منم قول دادم که اول اون بفرسته بعد
میفرستم.یعنی عکساشو دیدم هنگ کردممم یه تیپ خفنی زده بود که فکرشم
نمیکردم:))
حالا من با لباس فرم در اوج خستگی و شلختگی با دوربین 5 مگاپیکسل
گوشیم عکس گرفتم و فرستادم:))
اصلا من اعتقاد دارم زیبایی باید در سیرت انسان باشه,نه صورت...
الکی مثلا سیرت من خوبه:))
:: موضوعات مرتبط:
علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی ,
,
:: برچسبها:
خاطرات خنده دار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 691
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0