نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

 
 اونس جهانی طلا در حال حاضر با ثبت رکورد شش ماهه گذشته خود و نزدیک شدن به 1780 دلار موجب شده است افراد به فروش دارایی های خود از قبیل جواهرات، شمش و سکه طلا، نقره و پلاتین اقدام نمایند.

 
 آیا هم اکنون طلای خود را بفروشیم؟
  • به گزارش سایت طلا به نقل از کیتکو، اجرای دورجدید طرح محرکه اقتصادیQE3 توسط بانک مرکزی آمریکا برای رونق اقتصاد و رشد بهای طلا و نقره به بالاترین حد طی شش ماه اخیر در روز گذشته، موجب ترغیب افراد به فروش طلا در سراسر جهان شده است.

    براساس این گزارش، تحليلگران اقتصادي با بيان اينکه اونس جهاني طلا درحال حاضر به سطح 1780 دلارو آخرين رکورد در ماه فوريه نزديک شده است اعلام کردند اين فلز زرد فقط مدت کوتاهي در اين محدوده باقي خواهد ماند.

    به گزارش سایت طلا به نقل از این پایگاه خبری،"اسمارت گلد" نمایندگی خرید و فروش طلا در نیوزلند به افراد توصیه می کند هم اکنون بهترین زمان برای فروش جواهرات،شمش و سکه طلا ، نقره و پلاتین می باشد.

    این مرکز خرید وفروش طلا با توجه به رکورد زنی بهای طلا درچند روز اخیر افراد را تشویق می کند تا طلای خود را برای کسب سود زیاد به فروش برسانند.

    این گزارش می افزاید، این نمایندگی اعلام کرد: افرادی که اقدام به خریداری طلا می نمایند باید از زمان فروش آن در بالاترین قیمت آگاه باشند.

    براین اساس، طلا بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، به دلایل نوسان پایین در بهای آن ، مزایای مالیاتی و عدم ریسک چندین قرن است که به عنوان یک محصول سرمایه گذاری و ثروت فنا ناپذیر تلقی شده است.
  •  



:: بازدید از این مطلب : 1045
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : سه شنبه 4 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی



:: بازدید از این مطلب : 1028
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

http://carphotoshop.persiangig.com/83evd872vmhzfpsdqyzp.jpg



:: بازدید از این مطلب : 1796
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

 چند وقتی بود در بخش مراقبت های ویژه یک بیمارستان معروف ، بیماران یک تخت بخصوص در حدود ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه جان می سپردند و این موضوع ربطی به نوع بیماری و شدت وضعف مرض آنان نداشت.
این مسئله باعث شگفتی پزشکان آن بخش شده بود به طوری که بعضی آن را با مسائل ماورای طبیعی و بعضی دیگر با خرافات و ارواح و اجنه و موارد دیگر در ارتباط می دانستند.کسی قادر به حل این مسئله نبود که چرا بیمار آن تخت درست در ساعت ۱۱ صبح روزهای یکشنبه می میرد.به همین دلیل گروهی از پزشکان متخصص بین المللی برای بررسی موضوع تشکیل جلسه دادند و پس از ساعت ها بحث و تبادل نظر بالاخره تصمیم بر این شد که در اولین یکشنبه ماه ، چند دقیقه قبل از ساعت ۱۱ در محل مذکور برای مشاهده این پدیده عجیب و غریب حاضر شوند.
در محل و ساعت موعود ، بعضی صلیب کوچکی در دست گرفته و در حال دعا بودند، بعضی دوربین فیلمبرداری با خود آورده و ...
دو دقیقه به ساعت ۱۱ مانده بود که « پوکی جانسون ‌» نظافتچی پاره وقت روزهای یکشنبه وارد اتاق شد. دوشاخه برق دستگاه حفظ حیات ( Life support system ) را از پریز برق درآورد و دوشاخه جاروبرقی خود را به پریز زد و مشغول کار شد ..!!
 



:: بازدید از این مطلب : 1415
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

   
 

 روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می

 

گذشت. ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد

مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سختی تنبیه کند
پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند پسرک گفت: اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبور می کند. هر چه منتظر ایستادم و از رانندگان کمک خواستم کسی توجه نکرد. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم.“برای اینکه شما را متوقف کتم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم “.

 

مرد متاثر شد و به فکر فرو رفت… برادر پسرک را روی صندلی اش نشاند، سوار ماشینش شد و به راه افتاد …

 



:: بازدید از این مطلب : 1267
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

مسافر اتوبوس
 

    داستان طنز “مسافر اتوبوس” یکی از دوستام تعریف می کرد : “با اتوبوس از یه شهر دیگه داشتم میومدم یه بچه ء ۵-۶ ساله رو صندلی جلویی بغل مامانش یه شکلات کاکایویی رو هی میگرف طرف من هی میکشید طرف خودش. منم کرمم گرفت ایندفعه که بچه شکلاتو آورد یه گاز بزرگ زدم!بچه یکم عصبانی شد ولی مامان باباش بهش یه شکلات دیگه دادن.خیلی احساس شعف میکردم که همچین شیطنتی کردم.  یکم که گذشت دیدم تو شکمم داره یه اتفاقایی میوفته.رفتم به راننده گفتم آقا نگه دار من برم دستشویی  .  خلاصه حل شد.یه ربع نگذشه بود باز همون اتفاق افتاد.دوباره رفتم…سومین بار دیگه مسافرا چپ چپ نیگا میکردن .  اینبار خیلی خودمو نگه داشم دیدم نه انگار نمیشه رفتم راننده گفت برو بشین ببینیم توام مارو مسخره کردی…  رفتم نشستم سر جام از مامان بچه پرسیدم ببخشید این شکلاته چی بود ؟  گفت این بچه دچار یبوسته، ما روی شکلاتا مسهل میمالیم میدیم بچه میخوره!!!خلاصه خیلی تو مخمصه گیر کرده بودم.خیلی به ذهنم فشار آوردم بالاخره به خانومه گفتم ببخشید بازم ازین شکلاتا دارین؟گف بله و یکی داد..رفتم پیش راننده گفتم باید اینو بخورین. الا و بلا که امکان نداره دستمو رد کنین.خلاصه یه گاز خوردو من خوشحال اومدم سر جام . ده دقیقه طول نکشید راننده ماشینو نگه داشت!!!منم پیاده شدم و خوشحال از نبوغی که به خرج دادم! یه ربع بعد باز ماشینو نگه داشت…! بعد منو صدا کرد جلو گفت این چی بود دادی به خورد من؟ گفتم آقا دستم به دامنت منم همین مشکلو داشتم! کار همین شکلاته بود!شما درکم نمیکردین! خلاصه راننده هر یه ربع نگه میداشت منو صدا میکرد میگفت هی جوون! بیا بریم!

 



:: بازدید از این مطلب : 1239
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : شنبه 1 مهر 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


:: بازدید از این مطلب : 1362
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی










 



:: بازدید از این مطلب : 1479
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 بفرما از این جناب کجا مبین به سیب زنخدان ـ وَ یَخِرّونَ لِلأَذقانِ سُجّداً ـ که چاه در راه است کجا همی‌روی ای دل بدین شتاب کجا بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا



:: بازدید از این مطلب : 1396
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
*به خاکش نهادی چو یک دانه را          ببردند همه لذت سبزه و سایه را*
*به همت شود سبز ، صحرای خشک          به رنجش بیافتد آنکس که آسود و خفت*


:: بازدید از این مطلب : 1260
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

چشمها را باید بست/ لب فروباید نشاند
از کنار مرداب باید گذشت/ وز وز زنبور ها را باید شنید/ نیشها را باید به جان و تن خرید
در درون خویش باید فریاد کرد/ از کج اندیشان زشت روزگار، باید گذشت
جور دیگر باید اندیشید
از پلیدی ها و زشتی ها/ دگر هرگز نخواهم رنجید
تلخی غم ناک این دوران/ به درون مرداب خواهم ریخت
 تا ظهور آقا چاره ای باید جست


 



:: بازدید از این مطلب : 1190
|
امتیاز مطلب : 4
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : چهار شنبه 29 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


:: بازدید از این مطلب : 1281
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی
بـــوی مــاه مهــــر...
:


:: بازدید از این مطلب : 1341
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 شهريور 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 کنجکاوی را دنبال کنید

پشتکار گرانبها است

تمرکز بر حال

تخیل قدرتمند است .

کسی که هیچ وقت اشتباه نمی کند هیچ وقت هم چیز جدید یاد نمیگیرد

زندگی در لحظه

انتظار نتایج متفاوت نداشته باشید.

دانش از تجربه می آید

اول قوانین را یاد بگیرید بعد بهتر بازی کنید.

.خلق ارزش



:: بازدید از این مطلب : 1346
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : سه شنبه 28 شهريور 1391 | نظرات ()