نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

سه چیز تو زندگی هست که اگه رعایت کنین آدم موفقی میشین !

 

.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
...
.
.
.
.

 



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1145
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 14 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

کمک شب عید دولت به سرپرستان خانوار تقریبا قطعی است / حداقل مبلغ 100 هزار تومان است
خبرگزاری فارس: عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس گفت: کمک شب عید دولت به سرپرستان خانوار تقریبا قطعی است و منتظر تصویب مجلس هستیم.
  عزت‌الله یوسفیان‌ملا امروز در گفت‌وگوی اختصاصی با خبرنگار فارس در آمل با اشاره به جلسه مشترک دولت و مجلس در هفته گذشته ابراز داشت: در جلسه مشترک دولت و مجلس شورای اسلامی در مورد کمک شب عید به سرپرستان خانوار بحث و تبادل نظر شد.

وی افزود: با توجه به تحولات اخیر بازار ارز و گرانی‌ها باید به مردم خدمت‌رسانی و کمک‌رسانی شود و کمک‌های نقدی و غیرنقدی تا پایان سال جاری به نیازمندان اختصاص پیدا کند.

عضو کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ادامه داد: این کمک به سرپرستان خانوار براساس آمار دهک‌هایی است که دولت تعیین می‌کند و از خانوارهای زیر پوشش کمیته امداد امام خمینی و سازمان بهزیستی آغاز شده تا آنجایی که این بودجه اجازه می‌دهد به سرپرست خانوارها تعلق می‌گیرد.

یوسفیان‌ملا در پاسخ به خبرنگار فارس مبنی بر اینکه شنیده‌ها حاکی از آن است که مبلغ این کمک از سوی دولت مبلغ 200 تا 220 هزار تومان در نظر گرفته شد، اذعان داشت: برای این منظور سقف خاصی مشخص نشده و مبلغ 200 تا 220 هزار تومان نیامده ولی این مبلغ از 100 هزار تومان به بالا مطرح شده و بحث‌ها از اختصاص مبلغ کمک در این حد است.

نماینده مردم آمل در مجلس اضافه کرد: در کنار بحث کمک به سرپرستان خانوار کمک‌های سبد کالایی نیز مطرح شده تا نقدینگی در کشور زیاد نشده و افزایش تورم و پیامدهای ناشی از آن را نداشته باشیم.وی با اعلام اینکه اصل موضوع کمک شب عید دولت به سرپرستان خانوار تقریبا قطعی است، تصریح کرد: این امر نیاز به مصوبه دولت و مجلس دارد و امیدواریم با تصویب مجلس از سوی دولت برای حل مشکلات مردم اختصاص پیدا کند.





:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1254
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 14 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

هر روز بیشتر به این واقعیت پی میبرم که زندگی را نمیتوان تحمل کرد مگر با اندکی چاشنی دیوانگی



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1354
|
امتیاز مطلب : 11
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : شنبه 14 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 


 

 

البشي کارش را از يک زندان در طائف شروع کرد. آنجا کارش دست بند يا چشم بند زدن به زندانيان قبل از اعدام شدنشان بوده است.
« اين پيش زمينه باعث شد ميل به جلاد شدن در من بوجود بياد. وقتي اين منصب خالي شد من درخواست پذيرش دادم و بلافاصله قبول شدم. »
اولين کارش را در سال ۱۹۹۸ در جده انجام داد.
گناهکار، با دست و پاي بسته و چشمبند به چشم ايستاده بود. با يک ضربه ي شمشير سرشو قطع کردم. سرش چندين متر اون طرفتر پرتاب شد. عصبي بودم. آدم هاي زيادي داشتن تماشا ميکردن. هر چند اين اضطراب ناشي از نگاه کردن مردم ديگه از بين رفته.
او ميگويد موقع کار آرامش دارد چون در حال انجام عمل الهي است.
«خيلي ها که به عنوان شاهد، صحنه ي گردن زدن رو مي بينند غش ميکنند. من نميدونم اگه دل ديدن اين صحنه هارو ندارن براي چي ميان. چي؟ خودم؟ من خيلي راحت مي خوابم.»
آيا او فکر ميکند که مردم از او ميترسند؟
« ما توي اين کشور، جامعه اي داريم که خوب ميفهمند قانون خدا يعني چي.
هيچ کس از من نمي ترسد. من خويشاوندان و دوستان زيادي در مسجد دارم. من هم مثل بقيه يک زندگي عادي دارم. کارم هيچ مشکلي براي زندگي اجتماعيم بوجود نياورده. »
قبل از هر اعدامي او نزد خانواده ي قرباني ميرود و از آنها ميخواهد قاتل را عفو کنند.
« من هميشه، تا آخرين دقيقه، اين اميد رو دارم و دعا ميکنم که خدا يک زندگي تازه به گناهکار ارزاني کند. هميشه اين اميدو زنده نگه ميدارم. »
البشي فاش نميکند که به خاطر هر اعدام چقدر پول ميگيرد و ميگويد اين يک توافق محرمانه با حکومت است. ولي اصرار دارد بگويد انعامي که ميگيرد اهميتي ندارد.
« افتخار من اينست که حکم خدا را اجرا ميکنم. »
به هر حال، او فاش ميکند که شمشيرش چيزي حدود ۲۰۰۰۰ريال سعودي (تقريبا ۳۳۰۰ يورو) مي ارزد.
« اين شمشير هديه اي از طرف حکومته. من ازش مراقبت ميکنم و هر از گاهي تيزش ميکنم و اطمينان حاصل ميکنم که لکه هاي خون روش باقي نمونده باشه. اين شمشير خيلي تيز هست. مردم شگفت زده ميشن که با چه سرعتي سر رو از بدن جدا ميکنه. »
« همينکه قربانيان وارد ميدان اعدام ميشن، خودشونو از قبل تسليم مرگ کردن. هر چند ممکنه هنوز اميدوار باشن که در آخرين دقيقه از طرف اوليا دم بخشيده بشن. تنها گفتگويي که بين من و اعدامي ها صورت ميگيره اينه که من ازشون ميخوام شهادتين رو بخونن. با قرائت شهادتين، فکر و دل اونا مشغول ميشه. وقتي زندانيا به وسط ميدان اعدام ميرسن نا و توانشونو از دست ميدن. بعدش من حکم اعدامو ميخونم و در يک چشم به هم زدن گردن زنداني رو ميزنم. »
بي شک او تعدادي از زنان را هم اعدام کرده است.
« علي رغم اينکه من از خشونت عليه زنان بيزارم ولي وقتي پاي حکم الهي در ميون باشه، حتما اونو انجام خواهد داد. »
تفاوت زيادي بين اعدام زنان و مردان وجود ندارد جز اينکه زنان بايد موقع اعدام حجاب داشته باشند و به جز البشي کسي اجازه ندارد به آنها نزديک شود.
براي اعدام کردن زنها او ميتواند از اسلحه هم استفاده کند.
« بستگي به اين داره که خود اونا کدومو انتخاب کنن. بعضي وقتا ميخوان من از شمشير استفاده کنم و بعضي وقتا هم از اسلحه. ولي بيشتر وقتها اعدام شدن با شمشيرو ترجيح ميدن. »
به عنوان يک جلاد باتجربه، البشي ۴۲ ساله،‌ وظيفه ي تربيت جانشين را هم عهده دار شده.
با افتخار ميگويد:
« من پسر ۲۲ ساله ام، المساعد‌ رو، با موفقيت به عنوان يک جلاد آموزش دادم و او براي اين کار تاييد و انتخاب شد.»
آموزشها روي نکاتي مثل اينکه چطور شمشير را در دست بگيرد و به کجا ضربه بزند، متمرکز شده بود و البته بيش از اينها، شامل مشاهده ي عملي اعدام براي کارآموز بود.
کار يک جلاد همه اش کشتن نيست. بعضي وقتها ميتواند قطع عضو هم باشد.
«براي قطع عضو، به جاي شمشير از يک چاقوي تيز مخصوص استفاده ميکنم. وقتي ميخوام دست رو قطع کنم از مفصل قطع ميکنم. ولي در مورد پا، اوليا امر برام مشخص ميکنن که از کجا قطع کنم و من هم تبعيت ميکنم.»
البشي خودش را مردي خانواده دوست توصيف ميکند. وقتي ازدواج کرد که جلاد شده بود و همسرش اعتراضي به شغلش نداشت.
« اون فقط از من خواست که با دقت فکر کنم.»
« فکر نميکنم همسرم از من بترسه. من با عشق و مهرباني با خانوادم رفتار ميکنم. وقتي از اعدام برميگردم اونا از من نميترسن. بعضي وقتا حتي در تميز کردن شمشيرم به من کمک ميکنن. »
پدر هفت فرزند، پدربزرگ هم شده.
« دخترم، پسري به اسم حزه داره که مايه ي فخر و شادي من هست. »
ادامه ميدهد:
« بعد از اون، پسرام هستن. بزرگترينشون سعد هست.
و البته مساعد، کسي که جلاد بعدي خواهدبود. »

..




:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1317
|
امتیاز مطلب : 14
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

نایت اسکین



:: بازدید از این مطلب : 1269
|
امتیاز مطلب : 15
|
تعداد امتیازدهندگان : 6
|
مجموع امتیاز : 6
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

انسان تمام خوبيها را با يک بدي فراموش ميکند ؛

ولي خدا تمام بديها را با يک خوبي
فراموش ميکند...



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1196
|
امتیاز مطلب : 3
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

خوبیه تنهایی اینه که :

از هیچی دیگه نمیترسی . حتی از اینکه کسی ترکت کنه ...

واسه خودت زندگی میکنی و به حرف دیگران هم کاری نداری ...

یادت میوفته خدایی هم داری و میتونی باهاش درد
و دل کنی ...

 



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1184
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

ماجراي دو دوست


 ماجرای دو دوست

 

 

 

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور میکردند.

 

بین راه سرموضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند.

 

یکی از آنها از سر خشم؛بر چهره دیگری سیلی زد.دوستی که سیلی خورده بود؛ سخت آزرده شد ولی بدون آنکه چیزی بگوید، رویشنهای بیابان نوشت: امروز… بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد.

 

آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند تا به یک آبادی رسیدند.

 

تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند.ناگهان شخصی که سیلی خورده بود؛ لغزید و در آب افتاد تا جایی که نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت و او را نجات داد.

 

بعد از آنکه از غرق شدن نجات یافت؛ یر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد: امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد.دوستش با تعجب پرسید: بعد از آنکه من با سیلی ترا آزردم؛ تو آن جمله راروی شنهای بیابان نوشتی ولی حالا این جمله را روی تخته سنگ حک میکنی؟!

 

دیگری لبخند زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار میدهد؛ باید روی شنهای صحرابنویسیم تا بادهای بخشش؛ آن را پاک کنند ولی وقتی کسی محبتی در حق مامیکند باید آن را روی سنگ حک کنیم تا هیچ بادی نتواند آن را از یادهاببرد

 

 

 

 

متاسفانه توی جامعه امروز بر عکس شده خوبی ها رو زود فراموش می کنیم و بدی های هم همیشه توی ذهمنون هست.

 

و خودمون رو با این مسائل خسته تر و روحمون رو آزرده خاطر می کنیم.





:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1548
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : دو شنبه 9 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

من شخصا از صحت وسقم ماجرای ساخت چنین  فیلمی خبر ندارم  اما انچه هویداست گرین کارتهای این هنرمند سرشناس یکی دوتا نیست.برای معروفیت ومشهوریت از  هر چه میتواند ومیخواهد هزینه میکند وجالب اینکه با اقبال خوبی هم مواجه میشود. امیدوارم این نشانه خوبی باشد برای ارزش گزاری هنر سینما نه برای سوژه های خاص و  مقایسه تظاهر وتدین واقعی و خدای نکرده سوء استفاده از شخصیت پاک روحانیت مظلوم  ومتدینی که دین خویش را به دنیا نمی فروشند.مقوله های اینگونه مثل   فیلم مارمولک  وبنوعی اخراجی های این کارگردان وان فقر وفحشای کذایی داستانهایی است که برای بیننده اگر پیام ارزشمندی ندارد برای کیسه بازیگران سینما وکارکردان انها بسیار مفید فایده بوده است. بعبارتی اگر برای زخم مشکلات مردم مرهمی نباشد برای گیشه حساب بانکی عده ای درمانگر خواهد بود/؟

یکی از فیلم های جنجالی در میان فهرست 22 فیلم راه یافته به بخش مسابقه جشنواره سی و یکم، «رسوایی» است که مسعود ده نمکی ساخته است. فیلمی که خیلی ها منتظرش هستند ببینند چقدر با سه گانه «اخراجی ها» قابل مقایسه است. «رسوایی» فیلم جدی ده نمکی است. فیلمی که به قول خودش همه اعتقاداتش است. کمی بیشتر با «رسوایی» آشنا شوید:

سی دی افسانه و حاج یوسف لو رفت

* چه شد که ده نمکی تصمیم به ساخت «رسوایی» گرفت؟ خودش در گفت و گویی گفته بود: «طرح قصه، مربوط به قبل از «اخراجی ها» است. یعنی قبل از «اخراجی ها» به ساخت این داستان فکر کرده بودم، ولی می خواستم ورودم به سینما، ورودی باشد که با مخاطب عام هم ارتباط برقرار کند. این قصه، قصه ای نبود که پرمخاطب و به اصطلاح «عامه پسند» باشد، به همین دلیل گذاشتم سه گانه «اخراجی ها» تمام شود و بعد وارد این حوزه شدم، یعنی از حوزه کمدی به حوزه درام رسیدم. البته این قصه، پتانسیل این را هم داشت که تبدیل به «اخراجی های 4» شود.»

* این فیلم دو کاراکتر اصلی دارد. یک دختر قرتی به نام افسانه با بازی الناز شاکردوست و یک روحانی ساده دل با بازی اکبر عبدی. شاکردوست اولین بازیگری بود که با ده نمکی قرارداد بست. هر چند خودش جایی گفته بود حتی حاضر نبوده این فیلمنامه را بخواند. چون نوشته ده نمکی بوده: «یکی از دوستان بازیگرم، این فیلمنامه را به من پیشنهاد داد، گفتم من این فیلمنامه را نمی خوانم. شب موقع خواب، وسوسه شدم گفتم حالا بگذار به عنوان یک داستان بخوانم. چیزی را از دست نمی دهم. فیلمنامه را که خواندم واقعا متحول شدم. دیدگاه های خودماول همه زیر سوال رفت» ...

سی دی افسانه و حاج یوسف لو رفت

* داستان پیوستن اکبر عبدی به این پروژه داستان جالبی است. بازیگران زیادی برای بازی کردن در نقش حاج یوسف، روحانی این فیلم تست گریم شدند اما در نهایت این عبدی بود که نقش طلایی را در دست گرفت. دکتر محمد صادقی، علی دهکردی، حسام نواب صفوی و حتی محمدرضا شریفی نیا بازیگرانی بودند که برای بازی در نقش روحانی کاندیدا بودند.

سی دی افسانه و حاج یوسف لو رفت

* محمدرضا شریفی نیا خیلی دوست داشته نقش روحانی این کار را خودش بازی کند. ده نمکی در گفت و گویی این را لو داده: «من هیچ وقت جرات نمی کردم برای یک فیلم جدی، عبدی جزو گزینه های اصلی بازی باشد. با آقای شریفی نیا صحبت کردیم. ایشان هم خیلی ابراز علاقه برای بازی در این نقش کردند، حتی توسط آقای عبدالله اسکندری، تست گریم هم شدند.»

* عبدی پس از چند تست موفق شد بازیگر این کار باشد. هر چند علاقه دیرینه ده نمکی به او و نوستالژی که با «بازم مدرسه ام دیر شد» داشته، در این انتخاب بی تاثیر نبوده و البته محبوبیت بی چون و چرای عبدی: «او در نظر سنجی های مادر مورد «اخراجی ها» تقریبا محبوبترین بازیگر از نگاه مردم در این سه گانه بوده است. یکی از دلایلی که ایشان را انتخاب کردم، همذات پنداری بودکه مردم با این کاراکتر پیدا می کردند. به نظر من محبوبترین بازیگر در میان عامه مردم، اکبر عبدی است. هر نظرسنجی هم برگزار شود، این نتیجه حاصل خواهد شد.»

سی دی افسانه و حاج یوسف لو رفت

* با قرارداد بستن عبدی و ده نمکی خیلی ها جا خوردند. سابقه ای که در ذهن خیلی ها بود،دعوای این دو نفر و کدورت هایی بود که میانشان به وجود آمده بود اما گویا «رسوایی» و شرایطش وسوسه کننده تر از پافشاری به دلخوری بوده است.

* شنیده می شود ده نمکی برای کاراکتر روحانی، به مابه ازای بیرونی فکر کرده است. می گویند ظاهر عبدی در این فیلم شباهت هایی با آقای دولایی دارد. عارفی که ده نمکی ارادت خاصی نسبت به او دارد. البته عبدی این اعتقاد را ندارد: «با اینکه خیلی ها می گویند این روحانی از نظر ظاهری، کمی شبیه آیت الله مطهری یا آیت الله مفتح است، اما الگوی رفتاری از روحانیون معاصر نداشتیم.»

سی دی افسانه و حاج یوسف لو رفت

* عبدی در این فیلم یک روحانی با لهجه آذری است. عبدی در این باره گفته است: «لهجه های مختلف را هم امتحان کردیم. لهجه کاشی، اصفهانی، آذری، تهرانی (یعنی بدون لهجه) و حتی مشهدی؛ در نهایت آقای ده نمکی، لهجه آذری را بیشتر پسندید و گفت در این لهجه، مظلومیت بیشتری وجود دارد ...»

* گفته می شود داستان «رسوایی» در واقعیت هم رخ داده. بخشی از آن هم تجربه های اجتماعی علما، عرفا و حتی انبیاست که در «رسوایی» در قالب یک داستان گنجانده شده. گویا ایده اولیه قصه برمی گردد به نوعی رفتار اجتماعی که یکی از بزرگان دین با چنین طبقه و دختری انجام داده است.

* اکبر عبدی بیشترین همکاری را در میان کارگردانان با ده نمکی داشته است. آنها در چهار فیلم با هم همکار بوده اند.

* «رسوایی» جزو اولین فیلم هایی بود که به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر سی و یکم رسید تا بتوانددر بخش مسابقه (سودای سیمرغ) حضور پیدا کند. البته همانطور که می دانید ده نمکی «نه مرغ می خواهد و نه سیمرغ»! این اظهار نظر جنجالی او را در اختتامیه جشنواره فجر درباره فیلم اولش، «اخراجی ها 1» یادتان است؟

سی دی افسانه و حاج یوسف لو رفت

* ده نمکی در «اخراجی ها 3» تبلیغات رسوایی را آغاز کرد. او در بیلبوردهای شهری در نماهایی از فیلم، تبلیغ فیلم آینده اش را مونتاژ کرده بود! البته او هنوز هیچی نشده، تیزرهای فیلمش را هم شروع به پخش کرده. می گویید نه؟ نسخه ویدئوی «کلاه قرمزی و بچه ننه» را بخرید تا تیزر «رسوایی» را اولش ببینید!

* شنیده می شود فیلم شروع جالبی دارد که به قاچاق سی دی یک روحانی و رابطه اش با یک دختر خوشگل مربوط می شود.

* عبدی بازیگر خیلی خوبی است و نقش های ماندگار زیادی بازی کرده اما او گفته درباره این فیلم مدعی است. طبق شنیده ها او آنقدر توانسته خوب بازی کند که گویا قرار است جایزه ای ویژه به او تعلق گیرد. جایزه ای فراتر از سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد!

* «رسوایی» نخستین فیلمی است که هیئت انتخاب جشنواره رأی به حضورش در بخش مسابقه سینمای ایران داده است.

سی دی افسانه و حاج یوسف لو رفت

* خیلی ها معتقدند این فیلم هم پتانسیل فروش به اندازه «اخراجی ها» و حتی بیشتر از آن را دارد.

* لوگوی این فیلم یک کفش قرمز پاشنه بلند زنانه است. کفشی که در طول فیلم پای الناز شاکردوست است. شاکردوست در این فیلم با آرایش صورت غلیظی ظاهر شده. مجوزی که احتمالا تنها ده نمکی دارد.

* هنوزهیچی نشده فیلم موافقان و مخالفان سرسختی دارد. خیلی ها از همین حالا دیدن این فیلم را تحریم کرده اند و خیلی ها مطمئن هستند که «رسوایی» پرفروش ترین فیلم سال 92 خواهد شد.

* مسعود ده نمکی روز روزگذشته در تازه ترین گفت و گویش با نسیم درباره «رسوایی» گفت: «در «رسوایی» تلاش کردم هر آنچه در سینما آموخته ام را برای خلق یک درام جذاب عملی کنم. در شرایط فعلی تمام وقتم صرف پایان بردن آخرین مراحل فنی «رسوایی» است. منتظر جشنواره هستم تا فیلم توسط مخاطبان و منتقدان ارزیابی شود. جالب نیست که شخصا از «رسوایی» تعریف کنم اما خوشبختانه بازخورد هیئت انتخاب جشنواره مثبت بوده و اغلب فیلم را پسندیده اند.»



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1231
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : شنبه 7 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 

[تصویر: pjnuuqlhpv8uz5oxtai.jpg]

[تصویر: em47jlvozihhruedyfp1.jpg]
 
[تصویر: mu3lf0oovmpw8soagrjp.jpg]

[تصویر: qkqzxxg0dd8gtlewadp2.jpg]
[تصویر: 80tcl1hib6dt9w1khbs5.jpg]

[تصویر: dvtecp7w1qw6a8mvlyfn.jpg]
 
[تصویر: regf1krlilxno9n94t.jpg]

[تصویر: ubko2lopua3d05mzm1qy.jpg]
 
[تصویر: 3y3oximo1t5v4lk9n0pi.jpg]
 
[تصویر: ajk6nyl6rfh93gjv2k4g.jpg]
 
[تصویر: j68p8vbzqu7svh4oq2uc.jpg]

[تصویر: 0wahu8cm1390u8g885p5.jpg]
 
[تصویر: 1u90haka86owfx16mm4z.jpg]
 
 
[تصویر: 6lawi56jnqp0x2d4akyu.jpg]



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1324
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی


 
فاطمه ملقب به انیس‌الدوله همسر مورد علاقه و سوگلی حرم‌سرای ناصرالدین‌شاه قاجار، پادشاه ایران بود. فاطمه که دختر نورمحمد نامی بود در کودکی یتیم شد و مادرش نیز مجددا ازدواج نمود. به گزارش تکناز فاطمه به ناچار در امامه نزد عمو و عمه خود زندگی سختی را به چوپانی می‌گذراند. عمویش صفر و عمه‌اش نسا نام داشتند.
 
او دو برادر دیگر هم به نام‌های حبیب‌الله و محمدحسن داشت که بعدها به حکومت قم و درجه امیرتومانی رسیدند و به القاب معظم‌السلطنه و معظم‌الدوله مفتخر شدند. آشنایی ناصرالدینشاه و انیس‌الدوله در یکی از سفرهای شکار شاه اتفاق افتاد.
 
در سفری که شاه برای شکار به حوالی امامه رفته بود، دختر چوپانی را می‌بیند و پس از اندکی مصاحبت، او را خوش صحبت و شیرین زبان می‌یابد و با خود به تهران می‌آورد. انیس الدوله ابتدا به دست جیران سپرده می‌شود تا آداب معاشرت بیاموزد. با مرگ جیران (سوگلی قبلی شاه) خانه و اثاث او به انیس‌الدوله سپرده می‌شود و او به تدریج مقام و نفوذ لازم را پیدا میکند.
 
سوگلی ناصرالدین شاه دختری چوپان ! (عکس)  www.taknaz.ir

انیس‌الدوله نسبت به شاه وفاداری حیرت انگیزی داشت. او پس از ترور ناصرالدین‌شاه تا زمان مرگ عزادار بوده و زمانی که اتابک حقوق وی را بصورت یک بسته اسکناس برای وی فرستاد، با مشاهده تصویر ناصرالدینشاه بر اسکناس‌ها، غش کرد و پس از چند ساعت فوت نمود!!

او نخستین ملکه ایران است که تا اروپا مسافرت کرد. او با شاه تا مسکو همراه بود ولی حضور دختران اشراف‌زاده روسی و مراسم غربی در جریان خوش‌آمدگویی از آن‌ها باعث برخورد فرهنگی شد و ناصرالدین‌شاه انیس‌الدوله را به تهران برگرداند.
 
ماجرا چنین بود که به محض اینکه شهردار مسکو از ورود انیس‌الدوله اطلاع یافت، تا دروازه شهر رفت و تلاش کرد تا دسته گلی تقدیمش کند، برای گریز از چنین دردسرهایی، مشیرالدوله به شاه توصیه کرد تا انیس‌الدوله را به تهران بازگرداند.
 




:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1450
|
امتیاز مطلب : 12
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

عکسی قدیمی از قبل انقلاب
 
کارت دریافت سهمیه تریاک (عکس)  www.taknaz.ir



:: موضوعات مرتبط: اجتماعی-انتقادی -پیشنهادی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1245
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9)
 
عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir


عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir


عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir


عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir


عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir


عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir


عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir

عکس های بی نظیر از خطای دید جالب و دیدنی (9) www.taknaz.ir



:: بازدید از این مطلب : 1350
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 
 
روز مرگم، هر که شیون کند از دور و برم دور کنید
همه را مســــت و خراب از مــــی انــــگور کنیـــــد


مزد غـسـال مرا سیــــر شــــرابــــــش بدهید
مست مست از همه جا حـــال خرابش بدهید


بر مزارم مــگــذاریــد بـیـــاید واعــــــظ
پـیــر میخانه بخواند غــزلــی از حــــافـــظ


جای تلقــیـن به بالای سرم دف بـــزنیـــد
شاهدی رقص کند جمله شما کـــف بزنید


روز مرگــم وسط سینه من چـــاک زنیـد
اندرون دل مــن یک قـلمه تـاک زنـیـــــــد


روی قــبـــرم بنویـسیــد وفــــادار برفـــت
آن جگر سوخته خسته از این دار برفــــت



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1175
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 5 بهمن 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

 


 

 

روزی لقمان به پسرش گفت: امروز به تو 3 پند می دهم که کامروا شوی.
اول اینکه سعی کن در زندگی بهترین غذای جهان را بخوری!
دوم اینکه در بهترین بستر و رختخواب جهان بخوابی!
سوم اینکه در بهترین کاخها و خانه های جهان زندگی کنی!!!

پسر گفت:ای پدر ما یک خانواده بسیار فقیر هستیم چطور من می توانم این کارها را انجام دهم؟!!

لقمان جواب داد:
اگر کمی دیرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که میخوری طعم بهترین غذای جهان را می دهد.
اگر بیشتر کار کنی و کمی دیرتر بخوابی در هر جا که خوابیده ای احساس می کنی بهترین خوابگاه جهان است.
و اگر با مردم دوستی کنی ، در قلب آنها جای می گیری و آنوفت بهترین خانه های جهان مال توست!


 



:: موضوعات مرتبط: علمی-فرهنگی -هنری-ورزشی , ,
:: بازدید از این مطلب : 1230
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : چهار شنبه 4 بهمن 1391 | نظرات ()